مدرسه ی هوشمند یعنی . . .
نوشته شده توسط : سیامک اسدزاده
محلی که در آن حجم تجهیزات با میزان به کارگیری آن ها رابطه عکس دارد.
محلی که در آن فاصله میان آموزش دیجیتالی و آموزش سنتی به صفر میل می کند.
محلی که در آن فاصله میان حرف و عمل به بی نهایت میل می کند.
محلی که در آن بلا استفاده ماندن تجهیزات رایانه ای از بین نمی رود ، بلکه از دستگاهی به دستگاه دیگر منتقل می شود.
محلی که در آن انسان و فناوری معمولاً تأثیر کارهای یکدیگر را خنثی می کنند.
محلی که در آن معلمان بیشتر از شاگردان به آموزش احتیاج دارند.
محلی که بیش از هر چیز برای پر و پیمان کردن نمودارهای مربوط به ارتقای آموزش هوشمند در آمارهای رسمی به درد می خورد.
محلی برای گردش پول میان فروشندگان آن دسته از تجهیزات رایانه ای که روی دست بشریت مانده است.
محلی که در آن تجهیزات نصب می شود ، بعدش خدا بزرگ است.
محلی که در آن به تجهیزات رایانه ای دست نزنید ، خراب می شود.
محلی که شعار " هر دانش آموز یک لپ تاپ " معمولاً در حال دگردیسی به : "هر 40 دانش آموز یک تخته سیاه " است.
محلی برای اعاده حیثیت از گچ پلیکان
محلی که تجهیزات آن ، یا در دست تعمیر است یا در حال نصب
محلی که در آن سنت و مدرنیته در عصر گچ و تخته سیاه به هم می رسند.
محلی برای خدمت به اولیای عزیزی که اهل پز دادن جلوی در و همسایه هستند.
محلی رویایی برای برگزاری نمایشگاه دائمی محصولات دیجیتالی بلا استفاده با محیطی دلپذیر که چشم ها را از تعجب و بهت و حیرت از این همه تجهیزات ، به قاعده نیم متر از حدقه خارج می سازد.
و در آخر :
محلی که در آن آموزش دیجیتالی به جیب می اندیشد.
منبع : رشد مدرسه فردا - شماره 7-فروردین 1391
"شما یک مطلب علمی را هرگز نفهمیده اید مگر آنکه بتوانید آنرا برای مادر بزرگ خود بیان کنید و او متوجه شود."