آراء تربیتی روسو
آراء تربیتی روسو:
ژان ژاک روسو (1778-1712) در شهر ژنو (سوییس) در خانوادهای فرانسوی تبار و پروتستان به دنیا آمد. تربیت او به خاطر فوت مادر به عمهاش سپرده شد. سپس تا هنگام میانسالی به کارهای مختلفی پرداخت. او پس از افلاطون بزرگترین متفکر و فیلسوف تربیتی مغرب زمین شناخته شده است (کاردان، 1381، ص135).
از روسو آثار مهمی برجای مانده است که میتوان به این موارد اشاره کرد: قرارداد اجتماعی، امیل، اعترافات، مقالهای دربارهی اقتصاد سیاسی، هلوئیز جدید،ملاحظاتی دربارهي حکومت لهستان، و خیالپردازیهای مرد تنهاگرد. کتاب مشهور او دربارهي تربیت همان «امیل» است که در آن کتاب کودکی خیالی بهنام امیل از والدین و اجتماع و مدرسه دور نگه داشته شده تا مطابق طبیعت تربیت شود. دیدگاههای سیاسی و اجتماعی روسو (خصوصاً کتاب «قرارداد اجتماعی» او) او را تبدیل به یکی از بزرگترین سردمداران و پیشروان لیبرالیسم سیاسی و اندیشهی دموکراسی کرد.
آراء و اندیشههای روسو را عموماً در ذیل مکتب طبیعتگرایی بررسی میکنند. این مکتب بر این فرض مبتنی است که طبیعت بنیاد واقعیت است. یا بهعبارت دیگر، قلمروی واحدی از واقعیت وجود دارد و آن مادهی در حال حرکت است (گوتک، 1380، ص93). مضامین عمدهی این مکتب بهزعم گوتک (1380، ص94) عبارتند از:
1- برای تأمین مقاصد آموزش و پرورش باید به طبیعت و طبیعت انسانی بهمثابه جزئی از نظام طبیعی توجه کرد.
2- حواس کلید درک طبیعتند؛ ادراک حسی مبنای معرفت ما را نسبت به طبیعت تشکیل میدهد.
3- چون فرآیندهای طبیعی کُند، تدریجی و تکاملیاند، آموزش و پرورش هم باید فارغ از عجله باشد.
به اعتقاد روسو، آدمی از جسم و روح ترکیب شده و آنچه او را از موجودات زندهی دیگر متمایز میسازد روح اوست که منشأ الهی دارد؛ بنابراین پیش از آنکه بر اثر تمدن و زندگانی اجتماعی ماهیت خود را از دست بدهد متوجه خیر و کمال بوده است. انسان دارای عقل و وجدان است که با عقل خود طبیعت و خدا را میشناسد و با وجدان به خیر و شر پی میبرد. وجدان برتر از عقل است زیرا عقل اغلب ما را فریب میدهد. ارزشها ذاتی روح انسان هستند و بهگونهای خودجوش یا ارتجالی شکوفا میشوند (کاردان، 1381، صص138-137).
هدف از تعلیم و تربیت از دیدگاه روسو حفظ طبیعت فطرتاً نیک و آزاد کودک در برابر فساد محیط اجتماعی است. بهنظر او تربیت درست،تربیت منفی است، یعنی برای اینکه طبیعت بتواند آزادنه رشد کند، باید کودک را از جامعه دور نگه داشت تا به سن عقل برسد (کاردان، 1381، صص138). وظیفهی تربیت آن است که ضمن آنکه صفا و پاکی طبیعت کودک را حفظ میکند موجبات رشد و نمو وی را فراهم آورد (طوسی، 1354، ص158).
روسو عالم کودکی را متفاوت از عالم بزرگسالی میداند. همین امر سبب شده است تا او را پیشرو روان شناسی کودک بدانند. او نخستین کسی است که خصایص هر مرحله از رشد را به دقت شرح داده و دوران کودکی را متمایز از دوره نوجوانی دانسته است. او در رشد روانی کودک پنج مرحله قائل بوده و برنامهها و روشهای تربیتی خود را طبق این مراحل ارائه کرده است. ما در اینجا با استفاده از دیدگاههای گوتک (1380، صص101-99) و کاردان (1381، صص144-141) به بیان خلاصهای از این مراحل، برنامهها و روشها میپردازیم:
1- مرحله خردسالی تا پنج سالگی: فراهم آوردن زمینهی رشد بدنی و جسمی کودک.
2- مرحله طفولیت که تا 12 سالگی ادامه دارد: پرورش حواس کودک و آشنا کردن او با طبیعت. از نظر اخلاقی و اجتماعی، جلوگیری از عادت کردن کودک به چیزی و آموزش و پرورش سلبی یا منفی. روش آموزش در این دوره مشاهده و تجربه است.
3- مرحله بین کودکی و نوجوانی یعنی 12 تا 15 سالگی: آموزش فواید اشیاء و روابط بین آنها و آشنا کردن کودک با کتاب و آموختن نجاری و علوم طبیعی به شرطی که از راه تلقین نباشد.
4- مرحله نوجوانی یعنی 15 تا 20 سالگی: تربیت جنسی با ارائهي پاسخهای مستقیم و حساس به پرسشهای متربی، بدون توسل به خشونت و رمزوارگی. تقویت حس همدردی او با مردمان دیگر.
5- مرحله ازدواج: تربیت عقلانی، اخلاقی و دینی، بهمعنای رایج کلمه، با هدف ایجاد خردمندی در بهکار بردن احساسها و اشتیاقها.
روسو اصول تازهای را در تربیت بهدست دادکه موجبات تحول در تفکرات و نظامهای تربیتی را فراهم آورد. این اصول بهطور خلاصه چنیناند:
1- جداییناپذیری تربیت از نهاد های دیگر اجتماعی
2- تعلیم و تربیت مؤثر بر مبنای روان شناسی تجربی
3- شناخت خصوصیات روانی هر مرحله در تربیت
4- مطابقت برنامه و روشهای آموزش و پرورش با ویژگیهای روانی هر مرحله
5- آموزش و پرورش از راه عمل (کاردان، 1381، ص144).
علیرغم افراطی که در نظریات تربیتی روسو وجود داشت، تعلیم و تربیت در طول قرن نوزدهم از افکار وی متأثر گشت و روسو منبع الهام بسیاری از پرورشکاران و مصلحان فرهنگی، مانند پستالزی، هزبارت، و فروبل، واقع شد و آنان توفیق یافتند تا اندیشههای روسو را با واقعیتهای زندگی سازگار سازند (طوسی، 1354، ص164).
"شما یک مطلب علمی را هرگز نفهمیده اید مگر آنکه بتوانید آنرا برای مادر بزرگ خود بیان کنید و او متوجه شود."